دانشجو صفت مرکب مرخم به معنای جوینده دانش و اگر چند فصلی در ادامه ی دانش آموزی است،اما بین این دو، تفاوت های بسیار است.
آموختن فعلی غیرحرکتی است و فاعل این فعل تنها فاعل است و گاهی منفعل، اما جستن فعلی حرکتی است و فاعل آن به صیغه ی مبالغه فعال است.
لازمه جستن حرکت است و پوئیدن. حرکت، مقدماتی دارد؛ ملزوماتی و آدابی.
حرکت مرادف رفتن است و برای رفتن راهی پیش روست و از آداب رفتن راه شناسی است. محرک رفتن، داشتن مقصد است و شوق به رسیدن. راهرو باید راه را از بیراهه بشناسد و راهدان را از راه نابلد تمیز دهد.
جوینده ی مقصد باید هم توان گام زدن در راه های صعب داشته باشد و هم چراغ معرفت تا به بیراهه نرود، راهنمای راه بلد را بشناسد و پند پیر را دلیل راه کند.
به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
جوینده اگر به توان پیمودن راه و داشتن چراغ روشن اندیشه و راهنما، مسلح بود، بر خداوندگار مبداءها و راه ها و مقصدها توکل کند تا از گزند آفات راه در امان بماند.
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
وجه دیگر دانش جستن، پویش و پژوهش است: برگزیدن آنچه در مسیر مقصد به کار می آید و کلید پویش و پژوهش پرسش است، پس دانشجو وجودی است سرشار از پرسش تا پاسخ ها را دلیل راه کند برای رفتن در راهی که شوق مقصد او را می برد و راهنما راه را از بیراهه نشان می دهد و عقل و توکل و کوشش را توشه ی راه می کند تا به مقصدی دست یابد که خود آغاز راهی دیگر است.
نویسنده متن: محمدحسن ارداقیان